loading...

Amaar Poems

بازدید : 0
يکشنبه 13 بهمن 1403 زمان : 22:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

Amaar Poems

خنده اما دل سرد
کس نداند چه گذشتست
درون دل آن ماهی نو صید شده

کس نداند چه گذشتست به روز و شب مرداب جوان

وغم آبی آن
و دلی بی کینه

کینه‌ی تیزی قلابی پیر
که به دنبال شکاریست جوان
و جوانی به جوان بودن خویش
بزند سنگ
به آن چاهی نو رسته ولی

غم این دل نه جوانست نه پیر

بازدید : 2
يکشنبه 13 بهمن 1403 زمان : 22:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

Amaar Poems

هی دربه در ؛ هی در به در هی در بکوبید
بر آن در این منزل ویرانه ام هی دربکوبید

بگرفت آتش این دل ویرانه ام اری
بر این دل ویرانه ام هی بکوبید

دیگر نمی‌گرید کسی در این خرابه
بر خانه و کاشانه ام هی دربکوبید

دانی چرا می‌میرد و می‌میرد و ذلت دمی‌نه!
آری بیایید و برین کاشانه ام حیدر بکوبید

دانی چرا زهرا بگفتا نور عینم!؟
هی درکجا حیدر کجا بر قلب من حیدر بکوبید

ای ذکر هر روز و شب این قلب "عمار"
آری بیایید و برین خاتم برین انگشترم حیدر بکوبید

بازدید : 0
يکشنبه 13 بهمن 1403 زمان : 22:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

Amaar Poems

شب دراز بود و ما درانتظار
شب سیاه بود و من درانتظار

زن بزرگ پیر و جوان جملگی
مست بودند عاشق در انتظار

سینه ام را فشرد جلادی
نور پشت مه بود و ما درانتظار

قطره قطره خون چکد ز شهر
شب سیاه بود و ما درانتظار

گفت آبرو گیسو ات شرم حیا
گفتمش نان و یار و عشق درانتظار

گفت امنیت کافیست برو خوش باش
گفتمش اندکی صبر ؛ سحر در انتظار

آری از عشق گفتمش نشنید
آه مادرم دخترم دست و پا انتظار

آری از خون بگفتم و نشنید
خون من در ورید؛ لحظه‌‌‌ای انتظار

عشق هم نیرزد به لحظه‌‌‌ای انتظار
عشق عمار کجا تو کجا لحظه‌‌‌ای انتظار

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 31
  • کدهای اختصاصی